گرمای خانه مهر و یلدا پشت دیوارهای یخ زده شهر ، غربت بی خانمانی را پشت در بگذار!

به گزارش وبلاگ نهاد جامعه، سوز و سرمای زمستان پشت درهای بسته ساختمان مهر جا می ماند؛ چرا که اینجا مردانی با نفس های سرد، میهمان گرمای مددسرا می شوند؛ مثل یک ضیافت زمستانی که غربت بی خانمانی را کمرنگ می نماید.

گرمای خانه مهر و یلدا پشت دیوارهای یخ زده شهر ، غربت بی خانمانی را پشت در بگذار!

وبلاگ نهاد جامعه - سمیرا باباجانپور: ساختمان 4 طبقه مهر در انتهای خیابان نوزدهم محله نفت چند سالی می گردد که خانه امن و گرم بی پناهان شهر است. به خصوص این روزها که شهر سپیدپوش شده است چراغ خانه مهر پرفروغ تر می تابد.

خواندنی های بیشتر را اینجا بخوانید

مددسرای مهر یا همان گرمخانه، سرپناه مردان بی پناهی است که دست روزگار به بهانه های مختلف آن ها را بی خانمان نموده است. اعتیاد بیشترین علت بی خانمانی مهمانان این مددسراست. درراه ماندگان و کارگران مسافری که برای کار به مرکز آمده اند و جا و مکان ندارند هم مهمان اینجا می شوند.

مرهم مهر همسایه ها

صدای ترمز ماشین به گوش می رسد. ساعت از 7 غروب گذشته است. پیرمردی وارد می گردد. پشت سر او مرد میانسالی با لباسی ژولیده و رنگ پریده ظاهر می گردد. پیرمرد از اهالی محله نفت است. می گوید: چند سالی است که این مددسرا در این محدوده دایر شده است. محله نفت منطقه 5 در نزدیکی دره فرحزاد واقع شده است. قبل از اینکه این مددسرا ساخته گردد مسائل زیاد بود. به خصوص در فصل سرما تماشا مردانی که جا و مکان ندارند بسیار دردناک بود. خوشبختانه با راه اندازی این مرکز حداقل دیگر معتادی را نمی بینیم که در گوشه ای گز نموده و خوابیده باشد. کارتن خوابی اینجا کمتر شده است. او که خودش را خلیل زاده معرفی می نماید، ادامه می دهد: حدود 8 سال پیش که اینجا را ساختند بسکمک از همسایه ها معترض شدند. فکر می کردیم با ساخت این گرمخانه رفت وآمد معتادان زیاد می گردد و شرایط بدتر خواهد شد. ولی انصافاً شرایط تغییر کرد. حداقل دیگر معتادان شب ها در کوچه و خیابان یا پشت ماشین و گوشه پله ها نمی خوابند. چهره محله بهتر شده است. او مرد میانسال را که از ظاهرش پیداست معتاد و بی خانمان است سوار ماشین نموده و یک راست به گرمخانه آورده است. دست مریزاد!

یکی دیگر از مهمانان آشنا وحید است. او لحظاتی را به یاد می آورد که به مایه عذاب روحی، روانی و عاطفی برای خانواده به ویژه پدر و مادرش تبدیل شده بود: موقعی که دیدم حتی توانایی کارهای ساده و شخصی مثل شانه کردن مو، شستن دست و صورت و... را ندارم، فهمیدم که دیگر به آخر جاده رسیدم و به یک کارتن خواب و معتاد بی خانمان تبدیل شده ام. اما می ترسید که اگر مواد مصرف نکند، بمیرد: درمانده بودم. از خانه مانده و از جامعه رانده. در همین خرابه های اطراف از خدا خواستم کمکم کند. گاهی شب ها اشک می ریختم و گریه می کردم. تا اینکه یک روز رهگذری مهربان و دلسوز نشانی این مرکز را داد و گفت: آنجا بروی پشیمان نمی شوی. فقط قول بده زیر سقف این خانه که رفتی به کارهایت فکر کن و برای اعمال خودت قاضی باش و مسیرت را عوض کن. من هم به مددسرا رفتم و از همان روز اول تصمیم گرفتم که دیگر مواد مصرف نکنم. اعتراف می کنم که اگر شهرداری نبود نمی دانم چه عاقبتی پیدا می کردم.

اما اینجا یک مهمان ویژه هم دارد. سامیار دو سالی است که پاک شده و زندگی جدیدی را آغاز نموده است. او با خودش عهد بسته بود تا به جبران خسارت اجتماعی و آزارهایی که به خود و خانواده اش در سال های بیماری اعتیاد تحمیل نموده در کمپ ها و مددسراها خدمت کند: افرادی که اعتیاد دارند بیش از هر کسی به خودشان ضربه می زنند و سختی می کشند. من دوست داشتم بعد از گذر از همه سختی ها تجربیاتم را در اختیار کسانی قرار دهم که مثل ما در این سختی ها درمانده شده اند و نمی دانند چه نمایند. هر چند این، کار سخت و پرفرسایشی است اما همین که بتوانم نور امید را در دلی شکسته و ناامید زنده کنم یعنی قدمی برای جبران گذشته برداشته ام. نزدیک یک سالی است که در مددسرا فعالیت دارم تا به همه بیماران اعتیاد و کسانی که از خانواده و جامعه طرد شده اند کمک کنم و بگویم من هم از جنس شما هستم. اکنون سامیار که روزگاری مددجو بوده در کسوت یک مددکار کمک حال گردانندگان مددسراست.

اراده ام را در خیابان جا گذاشتم

مددسرای یلدا درست در نزدیکی مرکز مهر واقع شده است. شهرک نفت انتهای خیابان نوزدهم از دی ماه 1398 خانه امن زنان بی سرپناه شده است. اینجا زندگی برای زنان بی سرپناه معنای دیگری دارد. معنای آرامش و خواب آسوده برایشان واقعی و ملموس می گردد. زهرا روی تخت نشسته است. لباس هایش را جمع وجور می نماید. زهرای 32 ساله دیگر تاب بی خانمانی را ندارد. بعد از همه بدقولی ها و بدعهدی ها، حالا تصمیم گرفته است پاک گردد. همین خانه گرم بهانه ای برای رهایی او از اعتیاد شده است.

زهرا بغضش را فرو می دهد و می گوید: یک سال پیش مأموران گشت من را اینجا آورند. بعد از اینکه پول رهن خانه ام برای خرید مواد دود شد 3 سال خیابان گرد شدم. اینجا که آمدم مددکاران سنگ صبورم شدند. وقاحت چشمان هرزه ای که در خیابان کمین نموده اند، سردی هوا و گرسنگی غرورم را لگدمال کرد. من حاضر نبودم به بهای خرید مواد ذلت بکشم. حالا هم بعد از گذشت یک سال ترک نموده ام. اما خوب می دانم که پاهای لرزان یک معتاد به هروئین همواره به سمت مواد لیز می خورد. خیابان و بی خانمانی را دوست ندارم؛ اما هنوز جایی برای زندگی ندارم. با اینکه دیگر معتاد نیستم اما همچنان بار سنگین بی خانمانی را به دوش می کشم. اگر مرکز یلدا نبود نمی دانم چه بر سر من و زنانی همانند من می آمد. حداقل خواب آرامی داریم.

غذای گرم، حمام و لباس تمیز و پزشکی که هرروز همه مددجویان را معاینه می نماید و حتی آن تلویزیونی که سریال مورد علاقه زهرا را نشان می دهد هیچ کدام نمی تواند او را برای ادامه ترک اعتیادش مجاب کند. تنها حس امنیت است که باعث شده او این مددسرا را خانه بداند و سعی کند همچنان پاک بماند. زهرا می گوید: انگار روی پیشانی ما نوشته اند معتادیم. به محض اینکه وارد خیابان می شویم قدم به قدم موادفروشان دنبالمان می آیند. من می ترسم. من پاکم. اما اراده ام را در خیابان جا گذاشته ام.

شبکه به هم پیوسته و خدمات 24 ساعته

محمدمهدی قشقایی مدیر اداره آسیب های اجتماعی شهرداری منطقه 5، با گشت شبانه از راه می رسد. گشت شبانه محال است بدون مسافر وارد مددسرا گردد. قشقایی می گوید: مددسرای منطقه 5 یکی از مددسراهای پرمخاطب و فعال غرب تهران است. در حقیقت ما محدوده وسیعی از غرب تهران را پوشش می دهیم. دیشب 98 مددجو مرد در مددسرای مهر مهمانمان بودند و 25 مددجوی خانم در مددسرای یلدا که ویژه بانوان است مهمانمان شدند. مددسراهای منطقه 5 ظرفیت 150 مرد و 50 زن را دارند. البته هیچ مراجعه نماینده ای پشت در بسته نخواهد ماند. مددسراها یا همان گرمخانه های مرکز شبکه به هم پیوسته ای را تشکیل داده اند که با یکدیگر در ارتباطند. اگر مراجعه نماینده زیاد باشد و ظرفیت پر گردد مددجو را با ماشین به نزدیک ترین مددسرا منتقل می کنیم.

مدیر اداره آسیب های اجتماعی منطقه 5 می گوید: با هماهنگی به عمل آمده در این مرکز علاوه بر ایجاد فضای مناسب برای استراحت، مددجویان استحمام می نمایند و لباس پاکیزه فرم را تحویل می گیرند. وعده صبحانه، ناهار و شام همراه با میوه بر اساس سنجش سلامت مددجویان آماده می گردد. پزشک و مددکار در مرکز مستقر است و مددجویان از نظر سلامت مورد پایش قرار می گیرند. اگر مورد اورژانسی باشد چون با اورژانس از قبل هماهنگ نموده ایم فورا در محل حاضر می گردد. این مراکز شبانه روزی است و مددجویان می توانند 24 ساعته از امکانات این مددسرا استفاده نمایند.

او در باره نحوه مراجعه مددجویان به گرمخانه می گوید: با توجه به وسعت منطقه و بعلاوه وجود شبکه های وسیع بزرگراهی اکیپ های شبانه روزی در نواحی مستقرشده اند تا طرح جمع آوری افراد بی خانمان به سرعت انجام گردد. از طرفی هر شهروندی که فرد بی خانمانی را دید می تواند با 137 تماس بگیرد و آدرس را اعلام کند. البته ما از شهروندان تقاضا می کنیم در این شب های سرد اگر فرد بی خانمانی را مشاهده کردند و برایشان میسر بود او را سوار خودرو نمایند و به مرکز برسانند. البته شهروندان در این زمینه وظیفه ای ندارند. بعضی شهروندان این روزها با انجام این کار ما را کمک می رسانند.

کاریابی برای مهمانان این خانه واجب است

از سال 1393 که نخستین مددسرای غرب تهران در محله نفت در حوالی دره فرحزاد که پاتوق معروف معتادان و بی خانمانان لقب گرفته است 8 سال می گذرد. در این مدت دره فرحزاد شکل و شمایل متفاوت تری گرفته است. رود دره ای که روزگاری پاتوق معتادان بود قرار است در طرح اکو پارک به یک بوستان متفاوت و مجذوب کننده تبدیل گردد. باوجود گرمخانه های مهر و یلدا شرایط معتادان بی خانمان و افراد بی سرپناه سروسامان گرفته است؛ اما وقتی پای صحبت حسین رحیم لویی بنیان گذار موسسه خیریه طلیعه مهریزدان می نشینیم که در زمینه معتادان و خانواده هایشان فعالیت می نماید به نکته مهمی اشاره می نماید.

حسین رحیم لویی مدیر موسسه طلیعه مهر یزدان

او که سال ها مدیریت گرمخانه مهر منطقه 5 را بر عهده داشته است، می گوید: تأمین سرپناه برای بی پناهان کار هوشمندانه و انسان محبت آمیز مدیریت شهری بود که همچنان به قوت خود به نیکی پابرجاست. خیرین پای ثابت این گرم خانه ها هستند و دست پر با میوه و شیرینی، غذای گرم و لباس و ... وارد می شوند اما در این سال ها فهمیدم که یک معتاد یا فرد بی خانمان و کارتن خواب در کنار همه این توجه ها به کار و اشتغال و خودکفایی مالی احتیاج دارد. موضوع مهمی که می تواند مهمانان این خانه را کم کند. در حقیقت این تنها خانه ای است که دوست داریم مهمان نداشته باشد. این یعنی دیگر فرد بی خانمان و بی سرپناهی در شهر نمانده است.

نشانی ها را به خاطر بسپارید

در حال حاضر مددسراها یا همان گرمخانه های شهرداری در بسکمک از منطقه ها مرکز راه اندازی شده است. منطقه 5 با 2 گرمخانه مهر و یلدا فعال تر از همواره میزبان بی پناهان است. گرمخانه یلدا(ویژه بانوان) در نشانی سیمون بولیوار، محله نفت، انتهای چهاردیواری، خیابان نفت، خیابان هفدهم، انتهای خیابان نوزدهم واقع شده است. مرکز مهر(ویژه مردان) نیز در همین نشانی واقع شده است؛ تنها با این تفاوت که مراجعه نمایندگان باید بعد از خیابان نوزدهم وارد خیابان قدس شوند. مرکز مهر در پلاک 9 واقع شده است.

منبع: همشهری آنلاین

به "گرمای خانه مهر و یلدا پشت دیوارهای یخ زده شهر ، غربت بی خانمانی را پشت در بگذار!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "گرمای خانه مهر و یلدا پشت دیوارهای یخ زده شهر ، غربت بی خانمانی را پشت در بگذار!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید